در این بن بست
نوشته شده توسط : احمد شاملو
 

دهانت را می بویند

مبادا که گفته باشی دوستت می دارم

دلت را می پویند

روزگار غریبی ست نازنین!

و عشق را

کنار تیرک راه بند

تازیانه می زنند

عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد.

درین بن بست کج و پیچ سرما

آتش را

به سوختبار سرود و شعر

فروزان می دارند.

به اندیشیدن خطر مکن

روزگار غریبی ست نازنین!

آنکه بر در می کوبد شباهنگام

به کشتن چراغ آمده است.

نور را در پستوی خانه نهان باید کرد.

آنک قصابانند

بر گذرگاه ها مستقر

با کنده و ساطوری خون آلود

روزگار غریبی ست نازنین!

و تبسم را بر لبها جراحی می کنند

و ترانه را

بر دهان.

شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد.

کباب قناری

بر آتش سوسن و یاس

روزگار غریبی ست نازنین!

ابلیس پیروزمست

سور عزای مارا بر سفره نشسته است.

خدا را در پستوی خانه نهان باید کرد.

 

ا.بامداد ( ۳۱/۴/۱۳۵۸)

 





:: بازدید از این مطلب : 246
|
امتیاز مطلب : 36
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : 7 آذر 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: